موسسه تولد نو تندرستی
مركز تخصصي سم زدايي و درماني مواد مخدر و محرك دارای شماره ثبت 29107 تحت نظر بهزیستی
واسطه مصرف مواد با او آشنا شده، در حالت نشئگي و زماني كه تازه شيشه مصرف كرده بود، در همان پشت بامي كه پدرش به اميد ترك كردن او را به آنجا فرستاده بود، با ضربات متعدد چاقو به قتل رساند. او بعد از اينكه جسد خونين دختر جوان را به زمين انداخت، در پشت بام و ساير واحد مسكوني را بست و با تهديد چاقو اجازه نداد كسي به او نزديك شود، اما پليس با همكاري آتشنشاني به پشت بام خانه رفت و سعيد را قبل از اينكه بتواند دوباره از چاقويش استفاده كند، دستگير كرد. از محل حادثه علاوه بر جنازه دختر جوان، مقدار زيادي كراك و شيشه نيز كشف شد. اين جنايت چرا به وقوع پيوست و چگونه ميتوان از تكرار آن پيشگيري كرد؟
دكتر عليرضا كيهاننژاد، روانشناس بتازگي متاسفانه اخبار زيادي از فجايعي كه مواد مخدر ميآفريند ميشنويم و رد پاي شيشه را در بسياري از پروندههاي قتل و ساير حوادث خشونتآميز ميبينيم. اگر بخواهيم نگاهي اجمالي به انواع اعتياد بيندازيم به اين نتيجه ميرسيم بين افرادي كه مواد مخدر سنتي استفاده ميكنند با افرادي كه معتاد به مواد مخدر صنعتي هستند، تفاوت وجود دارد. دسته اول زماني كه مواد مخدر به آنها نميرسد، هيچ نوع منطقي سرشان نميشود و پذيراي هيچ نصيحتي نيستند. چون معتاد از دست خودش عصباني است. خودش به خاطر وضعيتي كه دارد بسيار ناراحت است. در روانشناسي ميگويند چنين فردي برونفكني ميكند. چون حال رواني بسيار بدي دارد به افراد ديگر برونفكني ميكند، حتي به نزديكترين كسانش. يعني حالت رواني بدش را به طرف مقابلش منعكس ميكند. فكر ميكند او كسي است كه مانع خوشبختي او شده است. ناصح براي او كسي است كه او را درك نميكند. از ناصح متنفر است چون دركش نميكند. نمونه اين مورد را چند وقت پيش در خبرها ديديم كه يك جوان معتاد به مواد مخدر سنتي يكي از دوستان پدرش را به خاطر نصيحت كشته بود. اما افرادي كه مواد مخدر صنعتي استفاده ميكنند، خطرناك ميشوند. به دليل اينكه مصرف مواد حالاتي در آنها ايجاد ميكند كه سطح خشونت آنها را بالا ميبرد. اثراتي كه اين مواد بر جسم و روان ميگذارد با فاصله زماني كوتاه و شدت بالا صورت ميگيرد. مثلا بعد از مدت كوتاهي كه فرد شيشه مصرف ميكند، اطرافيان شاهد انرژي فراوان، شادابي زياد و توهمزايي بسيار در او هستند. هرچه از دوره مصرف ميگذرد تاثيرات چشمگيرتر ميشوند و حالت شادابي به حالتهاي عصبي تبديل ميشود. بنابراين به طور كلي افراد معتاد قادر نيستند، خودشان را كنترل كنند. همچنين مصرف مواد مخدر بعد از مدتي احساسات انساني مانند ترحم و شفقت را از بين ميبرد و روي اعصاب مصرفكننده تاثير ميگذارد و از او فردي بيرحم ميسازد. وقوع جنايات خشن از سوي افرادي كه سوء مصرف مواد مخدر دارند به همين دليل است. كمرنگ شدن احساسات انساني و افزايش بيرحمي به آنها قدرت انجام جرايم خشن و غيرانساني ميدهد. فرشته اسدي، وكيل دادگستري با تاكيد بر اينكه پروندههاي قتل پيچيده هستند و تحليل كردن آنها بدون اطلاع از جزييات پرونده بسيار سخت است، به اختصار درباره رويه و مجازاتي كه در انتظار اين متهم قرار دارد ميگوييم. در اكثر پروندهها در صورت احراز عمدي بودن قتل، مجازات آن قصاص است. همانطور كه شاهد بودهايم در پروندههاي مشابه كه متهم معتاد به شيشه بوده، قصاص درباره او اجرا شده است. اما با توجه به اينكه در خلاصه خبر آمده كه قاتل هنگام قتل تحت تاثير ماده مخدر شيشه بوده زواياي مختلف قانوني را در اين خصوص بررسي ميكنيم. چون اگر تحت تاثير ماده مخدر شيشه بودن متهم محرز شود، ممكن است قاضي تصميم ديگري بگيرد و حكم ديگري صادر كند. ماده 53 قانون مجازات اسلامي تصريح ميكند اگر كسي در اثر شرب خمر مصلوبالاراده شود و ثابت شود كه به خاطر ارتكاب جرم شرب خمر كرده، مجرم علاوه بر مجازات جرمي كه مرتكب شده به خاطر شرب خمر هم مجازات ميشود. مفهوم مخالف اين ماده اين است كه وقتي مستي وجود دارد، عنصر معنوي وقوع جرم مخدوش است. يعني فعل قتل انجام شده و متهم هم اين كار را كرده، اما متوجه كاري كه ميكرده نبوده است. در مورد مواد مخدر نيز در رويه قضايي ايران استعمال موادمخدر از موارد مصلوبالاراده شدن به صورت كلي به حساب نيامده است، در نتيجه در اين مورد مصداق ندارد. اما به نظر ميرسد بد نيست اين موضوع از نظر پزشكي مورد بررسي دقيق قرار گيرد. اگر پزشكي قانوني تصديق كند كه تاثير مصرف مواد يا نرسيدن مواد به فرد معتاد، به گونهاي است كه ممكن است اراده او را به طول كامل از بين ببرد، هم با توجه به ماده 224 و هم نظر به اصول كلي حاكم بر حقوق جزا، جرم محقق نشده است. به اين معني كه عنصر معنوي جرم (عمد) مفقود است و مجازاتش نيز قصاص نخواهد بود، بلكه مانند زماني كه مست بودن متهم محرز شود رفتار خواهد شد. كلثوم كريمي، جامعه شناس اعتياد جوانان به مواد مخدر صنعتي به عنوان يك معضل جهاني شناخته ميشود كه در كشور ما نيز اين پديده شوم اخيرا به صورت چشمگيري ديده ميشود. در حالي كه نيروهاي انتظامي در حال كشف و ضبط محمولههاي قاچاق اين نوع كالاها هستند، نهادهاي اجتماعي به دنبال اطلاعرساني درباره اين پديده منحوس و مقامات قضايي در حال وضع قوانين سختگيرانهتر براي مبارزه با جرايم ناشي از اين مواد هستند. به عقيده بنده مهمترين كار را خانوادهها ميتوانند انجام دهند كه هسته اصلي و اوليه جامعه را تشكيل ميدهند. در مورد وظايف نهادهاي اجتماعي مسائل بسياري گفته شده كه البته متين و قابل قبول است. اما در شرايط حاضر هيچ كس مانند والدين نميتوانند به فرزندان كمك كنند. صاحبنظران بر اين باورند كه تاثير تربيت خانواده بر وقوع بزه در نوجوانان غيرقابل انكار و بسيار زياد است. خانواده مهمترين نهاد جامعه و جامعهاي سالم است كه خانوادههاي آن سالم باشند. اگر تاريخچه خانوادگي افرادي را كه مرتكب بزه شدهاند بررسي كنيم متوجه ميشويم اين افراد از خانوادههاي آسيبديده ميآيند. مثلا يكي از افراد خانواده آنها مصرف مواد مخدر داشته است يا پدر و مادر از هم جدا شدهاند يا در خانواده طلاق خاموش رخ داده است. يعني روابط عاطفي پدر و مادر با يكديگر و گاهي با فرزندان سرد بوده است. در مواردي هم سابقه بزه در خانواده وجود داشته است. بايد توجه داشت خانوادهها مدلهاي تربيتي مختلف دارند. بعضي خانوادهها مستبد و كنترلكننده هستند. در چنين خانوادههايي فرزندان احساس تحقير و خشم ميكنند، اما اين خشم را بنا به دلايل مختلف فرو ميخورند. اين خشم فروخورده يا تبديل به افسردگي ميشود يا در جاي ديگر مثلا در قالب بزه در جامعه بروز پيدا ميكند. بعضي خانوادهها كنترل لازم را روي فرزندان خود ندارند. مثلا اگر فرزندشان دستش كج است به او تذكر نميدهند يا آن را جدي نميگيرند و روي ارتباطات او با گروه همسالانش نظارت نميكنند. وقتي كنترل از سوي خانواده وجود ندارد، توقعات فرد از جامعه بالا ميرود و فكر ميكند بايد هر كاري را انجام دهد، بيآن كه كسي مانعش شود و به اين ترتيب ممكن است كاري انجام دهد كه خلاف قانون و هنجارهاي جامعه باشد. در مواردي ظاهر خانواده عادي است، اما يك جاي كار ميلنگد. مثلا والدين به تهيه خورد و خوراك و مسكن براي فرزندانشان اهميت ميدهند و فكر ميكنند وظيفه ديگري در قبال آنها ندارند. اين در حالي است كه فرزندان تشنه محبت هستند. بسيار ديده شده نوجواني از يك خانواده متمول و پدري پولدار دست به دزدي زده است. قاتل و مقتول اين پرونده را در نظر بگيريد. يكي از خانه رانده شده و ديگري فراري از خانه است. پسر را خانواده از خود رانده با اين استدلال كه در تنهايي ترك كند و هر وقت آدم شد برگردد و باعث آبروريزي ما يا آلوده شدن ساير اعضاي خانواده نشود. اما ببينيد نتيجه اين برخورد چه شده است؟ حال خانوادهها بايد چه كنند؟ الگوي رفتاري مناسب براي خانوادهها چيست؟ مهمترين راه شناخت الگوي رفتاري مناسب با فرزندان كسب دانش از طريق آموزش ديدن است. نهادهاي بزرگ جامعه مانند صدا و سيما، آموزش و پرورش، شهرداري، سازمان ملي جوانان و بهزيستي بايد طي برنامههاي مدوني به خانوادهها آموزش دهند كه چه رفتاري با فرزندان خود داشته باشند. متاسفانه در اين زمينه كاري جدي صورت نگرفته است. اما همانطور كه پيشتر گفتم نبايد منتظر باشيم كه آموزش به در خانه ما بيايد. والدين بايد دست به كار شوند. وقتي براي پدر و مادر اين سوال پيش ميآيد كه چگونه بايد با فرزندم رفتار كنم بهتر است سراغ مشاور يا معلم مدرسه فرزندش برود و با او مشورت كند. اين به آن معني نيست كه والديني كه فكر ميكنند رفتارشان با فرزندانشان عالي است نبايد از كسي مشورت بگيرند. پدر و مادر با حمايت كردن، محبت و كمك به فرزندانشان مهمترين نقش را در نجات دادن آنها از دام اعتياد دارند نظرات شما عزیزان: برچسب:, :: 14:13 :: نويسنده : مرتضي عربي
درباره وبلاگ ![]() موسسه تولد نو تندرستی با افتخار آمادگی دارد در صورت هرگونه سوال در مورد درمان جدید(مواد محرک) و نیاز به مشاوره و بستری عزیزان در عذابتان بصورت رایگان از خدمات مشاوره این مرکز بصورت حضوری، تلفنی و یا اینترنتی بهره مند شوید.تلفنهاي تماس عباس مشهدی ابراهیم (میدانی)09123474418وعلی طاهری09125242982 شماره تلفن ثابت36695663 آرشيو وبلاگ
نويسندگان |
||
![]() |